امروزه کمتر کسی را پیدا میکنید که در روز، چند بار به اینستاگرام سر نزند. این رسانه اجتماعی فرصت خوبی برای کسبوکارها ایجاد کرده تا فروش را افزایش بدهند.
استوری اینستاگرام، بهترین بخش آن برای ایجاد فروش است. شما در پستها میتوانید با مطالب مفید و کمککننده، اعتماد مخاطب را جلب کنید و در استوری محصول را معرفی کنید و حتی به سایت لینک بدهید تا بازدیدکنندگان استوری به سایت بروند و خرید را انجام بدهند.
معرفی محصول و گفتن قیمت آن در استوری کافی نیست. برای داشتن فروش زیاد، لازم است از کمپین استفاده کنید. به زبان ساده، کمپین مجموعهای از عملیات بازاریابی متوالی است که شخص را برای خرید آماده میکند.
در این مقاله یک روش ساده و کابردی میگوییم تا با 5 استوری متوالی، کمپین برگزار کنید و فروش از طریق استوری را افزایش دهید.
در اولین استوری درباره «چه» توضیح بدهید؛ یعنی دقیقا بگویید محصول شما چه چیزی است. تعریف ساده و مشخصی از محصول ارائه بدهید. شاید فکر کنید این موضوع خیلی بدیهی است و همه میدانند محصول من چیست. بیشتر وقتها اینطور نیست. مخاطب باید دقیقا بداند محصول شما چه چیزی است و چه چیزی نیست. فرض کنید میخواهید در اینستاگرام کفش ورزشی بفروشید. بسیاری از افراد دقیقا نمیدانند کفش ورزشی چیست و چه تفاوتی با کفشهای دیگر دارد. اصلا چه نکاتی در این کفشها لحاظ میشود تا در دسته کفشهای ورزشی قرار بگیرند. در این استوری هیچ صحبتی از محصول خاص خودتان نمیکنید و فقط درباره دسته محصولات صحبت میکنید. درواقع کفشهای ورزشی را به مخاطب معرفی میکنید.
در استوری بعد به این موضوع بپردازید که چرا مخاطب باید از این دسته محصولات استفاده کند. مخاطب چرا باید کفش ورزشی بخرد؛ درحالیکه ورزشکار نیست. در این قسمت کمی خلاق باشید و رویاپردازی کنید. به مخاطب پیشنهاد بدهید که زندگی سالم و جدیدی شروع کند که در آن هر روز نیم ساعت ورزش میکند. از نتایج این کار مثال بزنید. شخص میتواند پرانرژیتر شود و روحیه بهتری داشته باشد. حتی زندگی شخصی و کاری او هم بهتر میشود و توان مبارزه با مشکلات افزایش مییابد. بسیاری از مخاطبان محصول شما را نمیخرند؛ چون دقیقا نمیدانند چرا باید این کار را انجام بدهند!
در این استوری دقیقا توضیح بدهید مخاطب چگونه میتواند یک کفش ورزشی مناسب بخرد. در این قسمت معیارهای مشخصی بگویید باعث یک خرید موفقیتآمیز شود. درواقع خیلی کوتاه توضیح بدهید چه نکاتی را لحاظ کند تا از خرید اشتباه دوری کند. این کار باعث میشود اعتماد مخاطب جلب شود و شما را مشاوری ارزشمند بداند. اگر مخاطب ببیند شما به او کمک میکنید، خیلی راحتتر از شما خرید خواهد کرد. بسیاری از مردم خریدی را انجام نمیدهند؛ چون روش انتخاب و خرید محصول مناسب را بلد نیستند.
در این استوری مستقیما محصول خاص خودتان را معرفی کنید و پیشنهاد ویژهای ارائه کنید. منظور از پیشنهاد ویژه آن است که مزیت خاصی برای خریداران در نظر بگیرید که همیشگی نیست. مثلا بگویید کسانی که تا چهارشنبه ساعت 4 بعدازظهر این خرید را انجام بدهند، ارسال آن رایگان خواهد بود. اگر کمی خلاق باشید میتوانید همراه محصول هدایای ارزشمندی بدهید که برای شما هزینه خاصی ندارد. مثلا همراه کفش ورزشی یک ویدیوی آموزشی کوتاه هدیه بدهید که شامل معرفی ورزشهای ساده و چند اپلیکیشن کاربردی در این زمینه است.
زمان فروش ویژه بهتر است کوتاه باشد؛ مثلا یک تا سه روز. هرچه این زمان طولانیتر باشد، افراد خریدشان را به بعد موکول خواهند کرد و شاید درنهایت فراموش کنند که از شما خرید کنند.
در چهار استوری قبلی مخاطب را برای خرید آماده کردهاید؛ ولی هنوز تردیدهای زیادی وجود دارد. شخص شاید در آستانه تصمیمگیری است؛ ولی هنوز مطمئن نیست که این خرید کار درستی باشد.
در استوری پنجم لازم است به مخاطب نشان بدهید که تنها نیست! به زبان سادهتر نشان بدهید افرادی دیگری وجود دارند که به شما اعتماد کردهاند و از این کار پشیمان نیستند. در این استوری میتوانید فرایند بستهبندی و ارسال سفارشات را نشان بدهید. درواقع به شخص مردد میگویید افراد دیگری خریدشان را انجام دادند. شما هم نگران نباشید و خرید را نهایی کنید.
یک راه دیگر، نمایش نظر ویدیویی یکی از خریداران است که از خریدش راضی است. همچنین اگر موجودی انبار در حال اتمام است، میتوانید موجودی محصول را اعلام کنید. این موضوع باعث افزایش سرعت فروشها میشود.
این کمپین مرحلهای را حتما در اولین فرصت تست کنید تا نتیجهاش را ببینید. البته پارامترهای زیادی در میزان موفقیت این کمپین دخیل هستند. روز و ساعت ارسال استوریها در میزان دیدهشدن آن نقش مهمی دارد. فاصله زمانی ارسال استوریها هم مهم است. همچنین هرکدام از این 5 گام بهجای یک استوری میتواند چند استوری باشد. نکته مهم آن است که بهاندازه کافی سعیوخطا کنید و هر بار کارهایی که انجام دادید و نتایج را یادداشت کنید و بررسی کنید تا درکمپینهای بعدی نتایج را بهبود بدهید.
اگر صحبت جلوی دوربین برایتان کار آسانی است، میتوانید بهجای ارسال این 5 استوری، تمام موارد گفتهشده در این مقاله را بهصورت متوالی در یک لایو کوتاه توضیح بدهید. زمان لایو بهتر است کمتر از نیم ساعت باشد. البته در لایو باید بتوانید با اعتمادبهنفس بالا صحبت کنید و دیگران را ترغیب به خرید کنید. چند روز قبل از شروع لایو، بهاندازه کافی اطلاعرسانی کنید و افراد را تشویق کنید که در این لایو شرکت کنند. انتخاب نام لایو هم در میزان مشارکت افراد اهمیت زیادی دارد.
همینالان یکی از محصولات خود را انتخاب کنید و اولین کمپین 5 مرحلهای خودتان را با کمک استوری اینستاگرام برگزار کنید!
اگر بخواهیم به نوع شاخصی از محتوا اشاره کنیم که در دهه گذشته تسلط بیچونوچرایی بر بازار داشته، قطعا باید از ویدیوهای آنلاین نام ببریم. ویدیو بهترین ابزار برای اشتراکگذاری اخبار، ایجاد علاقه در مردم نسبت به کسبوکارتان، افزایش فروش، تعریف داستانهای تحولساز، آموزش و سرگرم کردن مردم است. در حال حاضر ویدیو مارکتینگ از همیشه قدرتمندتر است.
با بهبود امکانات تولید ویدیو و وجود انواع کانالهای بازاریابی و رسانههای اجتماعی برای نشر آنها، ویدیوهای آنلاین رشد چشمگیری داشتهاند.
مطالعه شرکت انیمیشنسازی ویزول نشان میدهد که امروزه 66 درصد مصرفکنندگان ترجیح میدهند ویدیویی درباره یک محصول ببینند، تا اینکه مطلبی دربارهاش بخوانند.
گوگل میگوید که 55 درصد خریدارانش حتی زمانی که مشغول خرید از فروشگاه فیزیکی هستند، ویدیوهای آنلاین مربوط به محصول موردنظرشان را تماشا میکنند.
یوتیوب هم در طول هفته بسیار بیشتر از همه شبکههای تلویزیونی به مخاطبان 18 تا 49 ساله دسترسی دارد.
این آمار نشان میدهد که نگرش مصرفکنندگان در سالهای اخیر متحول شده است و کسبوکارها کاملا متوجه این تغییر هستند. حالا تیمهای خلاق بودجههای بیشتری برای بازاریابی ویدیویی در نظر گرفتهاند و تصمیم دارند این مبلغ را در سالهای آینده گسترش دهند. همچنین ویدیو مارکتینگ به رایجترین و محبوبترین نوع بازاریابی تبدیل شده است.
چرا؟ زیرا یک ویدیوی عالی میتواند ارزش زیادی به کسبوکارتان ببخشد تا علاقمندان بیشتری جذب کنید، برند شاخصتری بسازید یا فروشتان را افزایش دهید.
همانطور که در سالهای اخیر شاهد بودهایم، روندهای جدیدی در این حوزه ظهور کرده و روش ما برای تولید، مصرف و اشتراکگذاری ویدیوها را متحول کردهاند. در این مقاله به 5 روند ویدیو مارکتینگ میپردازیم که به آنها نیاز دارید.
1. ویدیو مارکتینگ با موبایل کاملا مرسوم شده است
استفاده از ویدیوهای موبایلی در استوریهای فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب بسیار محبوب شده و به ابزاری مهم برای جلب توجه مخاطب سردرگم تبدیل شده است. با اینوجود همچنان ویدیوهایی در استوریهای اینستاگرام میبینیم که 50 درصد تصویر را پر میکنند و جملهای با خط کج و معوج زیرشان نوشته شده است.
دلیل این اتفاق چیست؟ متاسفانه ویدیو مارکتینگ با موبایل فورا محبوب نشد، زیرا در ابتدا تکنولوژی لازم برای ویرایش و تبدیل یک ویدیوی معمولی به ویدیوی موبایلی درجهیک در دسترس همه نبود.
پس اگر قبلا میخواستید از ویدیوی محصول خود با یک پسزمینه زیبا یک ویدیوی عمودی درآورید، مجبور بودید یک ادیتور ویدیو استخدام کنید یا حتی صحنه موردنظرتان را دوباره فیلمبرداری کنید. در آن زمان موانع زیادی در تولید ویدیوها وجود داشت.
اما حالا این روند تغییر کرده است، زیرا هر روز اپهای جدیدی برای ویرایش ویدیو به بازار میآیند. ظهور پلتفرمهایی مثل Lumen5 و Biteable به برندها امکان میدهد که بهسرعت ویدیوهای موبایلی خیرهکنندهای بسازند. همچنین ابزارهای ویرایش حرفهای مثل Premiere Pro نیز گزینهای جدید بهنام Auto Reframe یا چارچوببندی خودکار اضافه کردهاند که به کمک آن میتوانید ابعاد ویدیوها را بهدلخواه تغییر دهید.
واضح است که ویدیوهای جدید از اندازه معمول فراتر رفتهاند، بسیار بزرگتر و باکیفیتتر شدهاند و تماشای آنها برای کاربران مطلوبتر است.
همچنین یادتان باشد که زیرنویسها جزیی اساسی در تولید ویدیوهای موبایلی متقاعدکننده هستند، زیرا کاربران 80 درصد ویدیوهای موبایلی را بیصدا تماشا میکنند. برای نوشتن زیرنویس در ویدیوها میتوانید از نرمافزار Rev استفاده کنید.
2. در ویدیو مارکتینگ، ویدیوهای اطلاعاتمحور از همه محبوبتر هستند
همه دوست دارند بر اساس اطلاعات موثق بازاریابی کنند؛ اما فقط تعداد کمی از عهده این کار برمیآیند. دلیلش این است که تصمیمگیری بر پایه اطلاعات دشوار است و معمولا اطلاعات کافی و بدون سانسور و تعصب در دسترس نیست.
با این حال، بازاریابان از اهمیت اطلاعات و نقش آن در تولید ویدیوهای دیجیتال کاملا آگاهند.
مهمترین دلیل آنها برای کسب این آگاهی و تغییر روش، رقابت شدید است. حالا تعداد کسبوکارها و تبلیغگرها از همیشه بیشتر است و به همین دلیل دسترسی به تعداد مشخصی از مخاطبان بسیار گرانتر شده است. تنها راه شاخص شدن و کاهش هزینهها، تولید ویدیوهای اطلاعاتمحور و بازاریابی با آنها است.
مثلا بعضی تبلیغکنندگان به اطلاعات جمعیتشناختی توجه میکنند و کمپینهای تبلیغی خود را بر اساس آن طراحی و بهینهسازی میکنند. تولید ویدیوهای اختصاصی بر اساس گروه سنی، محل سکونت، مرحله عمر و غیره روش خوبی است.
آیا متوجه شدهاید که بازدید از ویدیوهایتان در ثانیه دهم کاهش مییابد و در ثانیه سیام خیلی کمتر میشود؟
شاید لازم نباشد که همه منابع خود را به تولید یک ویدیوی 5 دقیقهای اختصاص دهید، بلکه به محتوایی نیاز دارید که کمتر از 30 ثانیه باشد یا به تدوینگری که چند ویدیوی 15 ثانیهای از ویدیوی 5 دقیقهایتان درآورد.
ویدیوهای اطلاعاتمحور بر پایه اطلاعاتی خاص و منسجم تهیه میشوند و این اطلاعات میتوانند در تعیین جلوههای تصویری ویدیو، تبلیغات گنجاندهشده در آن و نوع ارائه ویدیو به شما کمک کنند.
استفاده از تستهای دوگزینهای (AB Testing) برای تعیین محتوای ویدیو بهخصوص ویدیوی تبلیغاتی اطلاعات بیشتری را در اختیارتان میگذارد و متوجه میشوید که مخاطب به کدام محتوا واکنش مثبتتری نشان میدهد.
مثلا، میتوانید دو شروع متفاوت برای یک ویدیوی واحد (که یکی سوالی را مطرح میکند و دیگری آماری ارائه میدهد) را به نظرسنجی بگذارید و ببینید کدام واکنش بهتری از مخاطبان میگیرد. بعد از امتحان گزینههای مختلف، نظر دقیقتری برای تولید ویدیوهای آینده پیدا میکنید که مطابق با ترجیحات مخاطبان باشد.
در مجموع، کسب و تحلیل اطلاعات به شما کمک میکند تا تبلیغهای شخصیتر و جذابتری تهیه کنید و در ویدیو مارکتینگ موفقتر شوید.
3. تولید ویدیو سادهتر شده است
تا همین چند سال پیش، تولید ویدیوهای دیجیتال به سرمایهگذاری کلانی نیاز داشت. باید یک دوربین عالی میخریدید و مبلغ زیادی را صرف خرید پرژکتور، نرمافزارهای گران ویرایش ویدیو و میکروفونهای گرانقیمت برای کاهش صداهای مزاحم میکردید.
در دو سال گذشته و با ظهور نرمافزارها و ابزار متنوع آنلاین که امکان تولید ویدیو را برای اکثر افراد فراهم کرده است، همه این روندها تغییر کرده است.
حتی پلتفرمهای اجتماعی مثل اینستاگرام، تیکتاک و اسنپچت با معرفی انواع ابزار تولید ویدیو، سرمایهگذاری کلانی روی تولید ویدیو کردهاند.
حالا ابزارهای مختلفی از جمله Canva در اختیار دارید که به شما امکان میدهد در کنار تولید محتوای خلاقانه، ویدیوهای باکیفیتی هم برای نیازهای بازاریابی بسازید.
تولید سریعتر ویدیو مزایای مهمی برای تیم بازاریابی دارد:
بازاریابی سریعتر
هزینههای کمتر
کیفیت مشابه یا برتر نسبت به ویدیوهای قبلی
استفاده آزادانه از ایدههای خلاق
ارتقای تجربه تبلیغاتی شرکت
ویدیو مارکتینگ هیچگاه تا این حد در دسترس همگان نبوده است و همین باعث شده که خیلی از شرکتهای دنیا به نیروگاههای بازاریابی محتوا تبدیل شوند. انواع ابزار در دسترس برای تعریف داستانهای دنبالهدار، انجام کارهای خلاقانه، ویرایشهای سنگین و ساخت ویدیو بر اساس قالب، باعث رشد چشمگیر تولید ویدیو شده است.
4. لایوها یا پخشهای زنده دوباره محبوب شدهاند
در سال 2019، تعداد بازدیدکنندگان ویدیوهای آنلاین به 2.6 میلیارد نفر رسید که در مقایسه با 700 میلیون نفر سال 2016، رشد چشمگیری داشت. حالا که تماشای ویدیوهای آنلاین با چنین سرعتی در حال رشد است، انواع خاصی از محتوا ازجمله ویدیوهای زنده (لایو) خیلی محبوب شدهاند.
لایوها چیز جدیدی نیستند و مدتها وجود داشتهاند، اما تولید آنها در دو سال اخیر بسیار افزایش یافته و برندها به روشهای مختلفی از آنها استفاده کردهاند. جالب این که فرمت این ویدیوها هم دگرگون شده است، شکل ویژهای به خود گرفته است، در دسترس همه برندها است و مزایای زیادی به ارمغان آورده است.
یک مثال خوب، شرکت Adobe است که در یوتیوب کانالی به نام Adobe Creative Cloud دارد.
Adobe رهبر بازار در تولید نرمافزارهای خلاقانه است و یکی از اصلیترین ترفندهای آنها برای تسلط بر بازار، برگزاری رویدادهای لایو است. در این رویدادها، کارشناسانِ Adobe درباره یک موضوع خاص به بینندگان توضیح میدهند و آنها را با خود همراه میکنند، روندهای جدید را به آنها نشان میدهند یا چالشهای خلاقی مطرح میکنند تا مخاطبان را درگیر کنند.
نتیجه این کار چه بوده است؟
کانال این نرمافزار در یوتیوب 765 هزار عضو علاقهمند دارد و تعداد بازدید از این کانال و تعداد اعضای آن هر ماه بهطرز چشمگیری افزایش مییابد.
اکنون، برندهای بیشتری از پلتفرمهای جدید و مناسب مثل استوریها یا لایوهای اینستاگرام، توییتر و فیسبوک استفاده میکنند و از آنها برای ارتباط بیشتر با مخاطبان و ارائه نسخه واقعی و بیسانسور برندشان بهره میبرند.
5. ویدیوهای اختصاصی درصد مشارکت مخاطبان را بهشدت افزایش داده است
با اینکه ترفندهای قدیمی زیادی برای جلب توجه مخاطبان وجود دارد، استفاده از ویدیوهای اختصاصی بهترین ترفند است. یک ویدیوی اختصاصی ویدیویی است که برای یک مخاطب خاص شخصیسازی شده و به شکل منحصربهفردی او را جذب میکند.
یکی از راههای تولید ویدیوهای اختصاصی، شخصیسازی آن برای یک مخاطب خاص است. مثلا اگر میخواهید واکنش هوشمندانهای به یک توییت خاص داشته باشید، میتوانید آن را در قالب یک ویدیو بیان کنید.
در سالهای اخیر شاهد ظهور پلتفرمهایی برای تولید ویدیوهای اختصاصی بودهایم.
با استفاده از تکنولوژی ساخت ویدیوهای اختصاصی، میتوانید هر ویدیو را برای دریافتکنندهاش و بر اساس ویژگیهای منحصربهفرد او مثل اسم، شرکتی که با آن کار میکند، عکس پروفایل یا عنوان شغلیاش شخصیسازی کنید.
بهترین قسمت این کار چیست؟
لازم نیست هر بار یک ویدیوی اختصاصی برای هر شخص تولید کنید، بلکه میتوانید بارها و بارها از یک ویدیوی واحد استفاده کنید. این ویدیوها چارچوبهای مشخصی دارند و با اضافه کردن ویژگیهای هر فرد به آنها، یک ویدیوی اختصاصی و شخصی برای او تولید میکنید.
مزایای تولید یک ویدیوی اختصاصی عبارتند از:
مشارکت بیشتر مخاطب
نرخ بیشتر باز کردن ایمیلها
روابط و تماس قویتر
نرخ کلیک بیشتر
Vidyard پلتفرم فوقالعادهای برای تهیه ویدیوهای اختصاصی است.
سخن نهایی
از آنجاکه نرخ استفاده از ویدیوهای آنلاین افزایش چشمگیری داشته است، باید استراتژی خود را برای بازاریابی ویدیویی بهینه کنید. از روندهای بالا استفاده کرده و تقویمی برای خود درست کنید. ویدیوهایی که قرار است تولید کنید و ابزار لازم برای تولید آنها را مشخص کنید.
نکات مهم
ویدیو مارکتینگ با موبایل بسیار مرسوم شده است و تولید ویدیو بر پایه اطلاعات درست منجر به بهینهسازی خلاقانه و دور از تعصب میشود.
ظهور ابزار کاربردی، تولید ویدیوها را به کاری آسان تبدیل کرده و باعث پیدایش انواع کارآفرینان ویدیوساز شده است.
ویدیوهای زنده (لایوها) بسیار محبوب شدهاند.
بازاریابی ویدیویی اختصاصی، کاربر را در مرکز توجه قرار میدهد و راه را برای گفتگوهای همدلانه و مشارکتی باز میکند.
منبع: modiresabz.com
پیش از تولید ویدیوها و انتشار آنها در پلتفرمهای مختلف باید هدف خود از تولید این ویدیوها را مشخص کنید و با استفاده از بهترین معیارها موفقیت خود در دستیابی به آن اهداف را بررسی کنید. این اهداف میتواند شناساندن برند، افزایش مشارکت مخاطبان یا تشویق تماشاگران به شرکت در یک تجربه رایگان در سایتتان باشد. باید برای هر ویدیو فقط یک یا دو هدف مهم در نظر بگیرید. وقتی تعداد اهدافتان برای هر ویدیو از این بیشتر باشد، ویدیوی شما آشفته به نظر میآید و تماشاگران نمیدانند بعد از تماشای آن باید چه کنند.
وقتی به اهدافتان فکر میکنید، حتما به شخصیت خریداران و مخاطبان هدف توجه کنید. چند ساله هستند؟ کجا زندگی میکنند؟ چه علایقی دارند؟ چطور از انواع رسانهها استفاده میکنند؟ در چه مرحلهای از فرایند خرید هستند؟
همه این سوالها به تعیین نوع ویدیوی مناسب برای شما و محل درست اشتراکگذاری آن کمک میکند. مثلا، اگر مخاطب هدف با شرکت شما آشنا نیست، قبلا از تولید ویدیوی مفصل درباره محصول، باید ویدیویی بسازید که بر شناساندن برند تمرکز کند. همچنین باید ویدیو را در سایتی مثل یوتیوب به اشتراک بگذارید که از قبل مخاطبان فراوانی دارد.
حالا باید معیارها را بررسی کنیم. شناخت این معیارها کمک میکند که موفقیتهای خود را ارزیابی کرده و اهداتان را مشخص کنید. وقتی ویدیویی را پست میکنید، اول از همه دوست دارید نتایج معیار «تعداد بازدیدها» را ببینید. اگرچه «تعداد بازدیدها» خیلی مهم است؛ اما موارد دیگری هم وجود دارند که شاید تناسب بیشتری با هدف شما داشته باشند.
در ادامه به چند معیار محبوب اشاره میکنیم که باید در ویدیو مارکتینگ و بعد از انتشار ویدیو بررسی کنید.
1. تعداد دیدنها (View Count)
تعداد بازدیدها تعداد دفعاتی است که ویدیوی شما دیده شده است که به آن «reach» است. اگر هدفتان شناساندن برند است و میخواهید هر تعداد افراد ممکن محتوایتان را ببینند، به نتایج این معیار توجه کنید؛ اما بدانید که هر پلتفرم روش متفاوتی برای شمارش تعداد بازدیدها دارد. مثلا، یوتیوب بازدید 30 ثانیهای را بازدید حساب میکند؛ اما فیسبوک بازدید 3 ثانیهای را هم بازدید بهحساب میآورد. قبل از بررسی تعداد بازدیدهای ویدیو، جزئیات روش شمارش بازدیدها در آن پلتفرم را بخوانید.
2. نرخ پخش (Play Rate)
نرخ بازدید، درصد افرادی که ویدیوی شما را پلی کردهاند تقسیم بر تعداد افرادی که صفحه آن ویدیو را دیدهاند. این ماتریس نشان میدهد که ویدیویتان چقدر برای مخاطب مرتبط و جذاب بوده است. اگر هزاران نفر پست ویدیوی شما را ببینند و فقط تعداد کمی آن را پلی کنند، وقت آن است که محتوایتان را اصلاح کنید.
3. تعداد اشتراکگذاری ویدیو و کامنت دادن (Social Sharing and Comments)
اگر از رسانههای اجتماعی استفاده میکنید، احتمالا با دو واژه اشتراکگذاری و کامنت آشنا هستید. تعداد اشتراکگذاریها و نظرها شاخصهای خوبی برای سنجش تناسب محتوا با مخاطبان هدف است. اگر تماشاگری ویدیوی شما را ببیند و آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارد، احتمالا محتوای خوبی تولید کردهاید. اشتراکگذاری از یک جهت دیگر هم مهم است. هرچه افراد بیشتری ویدیوی شما را به اشتراک گذارند، تعداد بازدید از آن هم بیشتر میشود. اگر هدفتان این است که به مخاطبان زیادی دسترسی پیدا کنید، باید به نتایج معیار اشتراکگذاری توجه کنید.
4. تعداد تماشای کل ویدیو (Video Completions)
از آنجا که وقت زیادی را صرف تولید ویدیو میکنید، قطعا دوست دارید افراد کل ویدیو را تماشا کنند. ماتریس تماشای کل ویدیو، تعداد دفعاتی را نشان میدهد که افراد ویدیو را از اول تا آخر دیدهاند. این ماتریس خیلی قابلاعتمادتر از ماتریس تعداد بازدیدها است و موفقیت ویدیو را دقیقتر تعیین میکند.
5. نرخ تکمیل ویدیو (Completion Rate)
نرخ تماشای کامل از تقسیم تعداد افرادی که کل ویدیو را دیدهاند بر تعداد افرادی که آن را پلی کردهاند، بهدست میآید. نرخ تماشای کامل و سایر معیارهایی که مشارکت افراد را نشان میدهند، روشی عالی برای ارزیابی واکنش تماشاگران به ویدیو است. آیا نرخ تماشای کامل ویدیوها پایین است؟ آیا افراد در قسمت مشخصی از ویدیو از تماشای ادامه آن منصرف میشوند؟ این موضوع نشان میدهد که ویدیوی شما ارتباط مناسب را با مخاطب برقرار نکرده است.
6. نرخ کلیک (Click-Through Rate)
نرخ کلیک (CTR)، تعداد دفعات کلیک روی «دعوت به تماشای ویدیو یا CTA» تقسیم بر تعداد دفعات تماشای آن است. نرخ کلیک شاخص خوبی برای اثرگذاری ویدیوی شما و تشویق مردم به اقدام مطلوب است. اگر نرخ کلیک روی ویدیو کم باشد، طراحی ویدیو یا روش دعوت به تماشا را تغییر دهید.
7. نرخ تبدیل (Conversion Rate)
نرخ تبدیل، تعداد دفعاتی که مردم دعوتتان را برای اقدامی خاص پذیرفتهاند تقسیم بر تعداد کلیک روی دعوت به تماشا (CTA) است. اگر هدفتان این است که تماشاگران ویدیو کار خاصی را انجام دهند؛ مثلا برای استفاده آزمایشی و رایگان از محصولتان در سایت ثبتنام کنند، ویدیویی را در صفحه فرود سایتتان قرار دهید تا نرخ تبدیل تماشاگر ویدیو به عضو سایت افزایش یابد.
8. نرخ خروج و زمان سپریشده در سایت شما
آیا تاکنون تصمیم گرفتهاید ویدیویی را به وبسایتتان اضافه کنید؟ قبل از گذاشتن ویدیو در سایت خود، نرخ خروج سایت و زمانی که مردم در سایت میگذرانند را یادداشت کنید. بعد از گذاشتن ویدیو در سایت، انواع معیارها را بررسی کنید تا ببینید آیا این ویدیو تغییری در واکنش مردم به سایر مطالب سایت ایجاد کرده یا نه.
سرانجام اینکه استراتژی شما برای بازاریابی در رسانههای اجتماعی چیست؟ چطور موفقیتتان را ارزیابی میکنید؟
با ارزیابی عملکردتان در هر یک از رسانههای اجتماعی اطلاعات ارزشمندی کسب میکنید، بهخصوص متوجه میشوید که محتوای ویدیویی گزینه مناسبی برای مخاطبان هر یک از این پلتفرمها هست یا نه.
علاوه بر بررسی نتایج این معیارها در همه پلتفرمها، به تعداد بازدید از هر ویدیو در طول زمان هم توجه کنید تا عمر آن مشخص شود. شاید لازم باشد ویدیوها را هر چند هفته یا ماه بهروز کنید تا همچنان با خواست مخاطب سازگار باشند. همچنین، همیشه باید میزان جذابیت ویدیوها برای مخاطب را پیگیری و مقایسه کنید. به این ترتیب متوجه میشوید کدام موضوعات بیش از همه به اشتراک گذاشته میشوند و در نتیجه ویدیوهایی با عمر و ارزش بیشتر تولید میکنید.
تصور میکنم کمی گیج شدهاید؛ اما نگران نباشید. این فقط مشکل شما نیست. ویرایش و بازاریابی ویدیو در ابتدا کمی دشوار به نظر میآید؛ اما با تمرین و صبر میتوانید بهراحتی محتوای باکیفیت و منحصربهفرد برای برندتان تولید کنید.
منبع: modiresabz.com
اگر مدرس هستید یا به هر دلیلی وبینار یا جلسات آنلاین برگزار میکنید، حتما میدانید کیفیت تصویری که از شما پخش میشود بسیار اهمیت دارد و میتواند ذهنیتی مثبت یا منفی نسبت به خودتان و کارتان ایجاد کند.
در اغلب کلاسها و جلسات آنلاین، تصویر شما از طریق وبکم منتقل میشود. نکتهای که وجود دارد آن است که بسیاری از وبکمهای لپتاپهای موجود در بازار، کیفیت خوبی ندارند و برای تدریس حرفهای مناسب نیستند.
البته ناامید نشوید! چون شاید موبایلی دارید که دوربین بسیار باکیفیتی دارد. در این مقاله میخواهیم نحوه تبدیل موبایل به وبکم را بیاموزیم. تبدیل گوشی موبایل به وبکم به تجهیزات خاصی مثل کارت کپچر نیاز ندارد و بهراحتی قابل انجام است.
دو روش اتصال موبایل به کامپیوتر
برای تبدیل موبایل به وبکم کامپیوتر، اولین قدم آن است که بین این دو دستگاه ارتباطی ایجاد کنیم تا تصویر منتقل شود. برای این کار دو راه داریم. اولین راه اتصال موبایل به کامپیوتر از طریق کابل USB است. برای تبدیل موبایل به وبکم با USB کافی است کابل شارژ موبایل را از یک طرف به گوشی و از طرف دیگر به کامپیوتر وصل کنید.
روش دوم اتصال موبایل به کامپیوتر از طریق Wifi است. کافی است کامپیوتر شما و همچنین گوشی، به یک اینترنت وصل باشند. البته کار تمام نشده است. باید بتوانیم به کمک اپلیکیشن و نرمافزار، انتقال تصویر وبکم به موبایل را انجام بدهیم.
روش کار نرمافزارها و اپلیکیشنهای تبدیل گوشی به وبکم
روش کار اینطور است که وقتی گوشی و لپتاپ از طریق اتصال وایرلس یا کابل usb به هم وصل شدند، اپلیکیشن روی گوشی تصویر دوربین موبایل را به نرمافزار مربوطه در کامپیوتر منتقل میکند. نرمافزار کامپیوتر، یک وبکم مجازی به وبکمهای کامپیوتر اضافه میکند. میتوانید هنگام برگزاری کلاس آنلاین یا وبینار، در فهرست وبکمها، آن وبکم مجازی را انتخاب کنید.
3 نرمافزار تبدیل موبایل به وبکم
1. Droidcam
یکی از معروفترین اپلیکشینها و نرمافزارهای برای تبدیل موبایل به وبکم Droidcam است. این اپلیکیشن هم روی گوشیهای آیفون و هم اندرویدی نصب میشود. از طرف دیگر کامپیوتر شما میتواند دارای سیستم عامل ویندوز یا لینوکس باشد. آمار Google play نشان میدهد بیش از 10 میلیون نسخه از این اپلیکیشن نصب شده است!
شما باید اپلیکیشن را روی گوشی نصب کنید و همچنین نرمافزار آن را روی کامپیوتر. وقتی این کار را انجام دادید، اپلیکیشن میتواند به نرمافزار کامپیوتر وصل شود و تصویر را منتقل کند. از مزایای این برنامه رایگان بودن آن است و هیچگونه واترمارک یا لوگویی روی وبکم اضافه نمیکند. همچنین میتواند صدا را هم از طریق موبایل به کامپیوتر منتقل کند. همه برنامهها این امکان را ندارند.
2. iVCam
این اپلیکیشن تبدیل موبایل به وبکم هم بسیار محبوب است و فقط از طریق گوگل پلی بیش از یک میلیون بار نصب شده است. کار آن دقیقا شبیه برنامه قبلی است. البته این برنامه نسخه پولی هم دارد و نسخه رایگانش لوگویی را به وبکم اضافه میکند. البته قیمت لایسنس یکساله آن کمتر از 10 دلار است.
از مزایای این برنامه شناسایی خودکار گوشی توسط نرمافزار کامپیوتر است و مثل بسیاری از برنامههای دیگر لازم نیست از اپلیکیشن IP و اطلاعات را دریافت کنید و در برنامه کامپیوتر وارد کنید. همچنین میتوانید چند موبایل را به وبکم تبدیل کنید و در وبینارها و برنامههای زنده از چند دوربین با زوایای مختلف استفاده کنید.
اگر میخواهید تصویر دوربین موبایل را رکورد کنید و در گوشی فضای خالی کافی ندارید، این برنامه میتواند فیلم منتقل شده از موبایل را در کامپیوتر ذخیره کند.
3. Iriun Webcam
سومین برنامه تبدیل گوشی به وبکم این مزیت را دارد که کامپیوتر شما میتواند شامل سیستم عامل ویندوز، ابونتو یا مک باشد.
این برنامه هم بسیار پرطرفدار است و بیش از یک میلیون نصب فعال در گوگل پلی گزارش شده است. استفاده از آن کاملا رایگان است و نیازی به پرداخت پول برای استفاده از امکانات نیست. کار با آن بسیار ساده و راحت است و به تخصص خاصی نیاز ندارد.
نکاتی درباره استفاده از موبایل به عنوان وبکم
اشتباه نکنید: یک برند شناختهشده و محبوب یکی از ارزشمندترین داراییهای شرکت است. بر اساس نظرسنجی نیلسون، 59 درصد مصرفکنندگان ترجیح میدهند که محصولات جدید را از برندهای آشنا بخرند. شما بهعنوان یک کسبوکار کوچک با برندهای بزرگی رقابت میکنید که مشتریان وفادار و بودجههای بازاریابی کلان دارند؛ به همین دلیل باید راهی برای متمایز کردن خودتان پیدا کنید و فرایند برندسازی باثباتی داشته باشید.
چطور برندسازی کنیم؟ برندسازی خیلی فراتر از طراحی یک لوگوی جذاب یا پخش آگهی تبلیغاتی در یک رسانه مرتبط است. برای برندسازی به چیزی بیشتر از این نیاز داریم.
برند چیست؟
برند، درک کلی مشتری از کسبوکار شما است. جف بزوز، موسس آمازون تعریف بهتری از برند دارد «برند شما همان حرفی است که مردم پشت سرتان میزنند». برند شما شهرت شما است! در بازار امروز، یک برند موفق باید در همه پلتفرمها ازجمله محیط فروشگاه یا شرکت، ضمانتنامه کتبی، نشانهها و علامتها، بستهبندیها، وبسایت و تبلیغات آنلاین، تولید محتوا، فروش و خدمات مشتریان، روشی ثابت برای ارتباط با مشتری و خلق تجربه برای او داشته باشد.
هنوز هم فکر میکنید برند سازی ساده است؟ حقیقت این است که برندسازی یکشبه یا در عرض چند ماه اتفاق نمیافتد. ایجاد برند یک فرایند است؛ اما تلاش مداوم شما باعث ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان میشود. این رابطه بلندمدت افزایش دائمی فروش، گرفتن پروژههای بیشتر، تبلیغات دهانبهدهان مشتریان فعلی و معرفی مشتریان جدید توسط آنها و حمایت مردم از محصولات و خدماتتان را به همراه دارد.
برندسازی چیست؟
برندسازی آگاهی دادن درباره کسبوکارتان با استفاده از استراتژیها و کمپینهای بازاریابی و خلق تصویری منحصربهفرد و پایدار در بازار است. تاثیر مثبت + برجسته شدن = موفقیت برند
برای برجسته کردن برندتان در سال 2020 میتوانید از اصول مختلف بازاریابی دیجیتال مثل اثرگذاری بر تجربه کاربر (مثلا در وبسایتتان)، سئو و بازاریابی محتوا بازاریابی در رسانههای اجتماعی، بازاریابی ایمیلی و تبلیغات پولی بهره ببرید.
همه این کانالها در کنار یکدیگر برای ایجاد آگاهی درباره برند و رشد برند بسیار مهم هستند که بیشتر دربارهشان توضیح خواهم داد.
در این مقاله مسیر برندسازی را به زبان ساده برایتان شرح میدهیم تا مشتریان وفادار بیشتری را به برند کاری یا شخصیتان جذب کنید.
چطور برندی بسازید که مردم عاشقش باشند
1. هدف برندتان را مشخص کنید
هر برند موفقی یک هدف بزرگ دارد، شما هم باید چنین هدفی داشته باشید. هدف شما همان چیزی است که وقتی صبح از خواب بیدار میشوید، دوست دارید با محصولات و خدمات خود برای مردم انجام دهید.
هنگام تعیین هدف برند باید به چهار سوال زیر پاسخ دهید:
با پاسخ به این سوالها میتوانید برندتان را پایهریزی کرده و شعار، لحن، پیام، داستان و جلوههای تصویری آن را مشخص کنید. مطالعات نشان میدهد که معیار جدید 50 درصد مصرفکنندگان دنیا برای خرید از یک برند، ارزشها و میزان اثرگذاری آن برند است. پس بسیار تحقیق کنید و حقایق ظریفی که برندتان را از دیگران متمایز میکند، پیدا کنید.
سایمون سینک کارشناس رهبری، مدلی به نام «دایره طلایی» ارائه کرده که بهوسیله آن میتوانید هدف اصلی کسبوکار یا زندگیتان را مشخص کنید. این مدل از سه دایره متحدالمرکز تشکیل شده که دایره بیرونی «چه»، دایره میانی «چطور» و دایره درونی «چرا» است.
سینک میگوید «مردم کاری که انجام میدهید را نمیخرند؛ بلکه دلیل انجام آن را میخرند. هدف شما معامله با هرکسی نیست که به محصول یا خدمتتان نیاز دارد؛ بلکه معامله با افرادی است که به آنچه باور دارید، باور دارند».
شما هم میتوانید برای تعیین هدف منحصربهفرد برندتان، از مدل دایره طلایی استفاده کنید.
2. برندهای رقیب در صنعت خود را بررسی کنید
هرگز نباید از برندهای بزرگ صنعتتان تقلید کنید؛ اما باید از دلایل موفقیت و شکستشان آگاه باشید. هدف این است که از رقبا متمایز باشید و مشتری را متقاعد کنید که بهجای آنها از شما خرید کند!
ما همیشه به این فکر میکنیم که چطور برندمان را از برندهای موجود متمایز کنیم. پس هرگز در فرایند برندسازی از این مرحله غافل نشوید و درباره رقبا یا برندهای مرجع تحقیق کنید؛ مثلا، داستان ساخت برندشان را بخوانید. اگر میخواهید اسم برندتان تاثیرگذار باشد، باید شناسایی و بهخاطر آوردن آن برای مصرفکنندگان راحت باشد. تحقیق درباره رقبا یک عامل مهم برای ارتقای برند خودتان است. یک جدول مقایسه برندهای رقیب برای خود درست کنید. به این منظور میتوانید از گوگل شیتز، اِکسل یا حتی یک دفتر یادداشت ساده استفاده کنید. سپس به سوالهای مهم زیر پاسخ دهید:
چند رقیب برجسته، مثلا دو تا چهار رقیب را انتخاب کرده و مشخصات آنها را در جدول مقایسهای وارد کنید. شاید لازم باشد که چند کسبوکار داخلی مرتبط را هم بررسی کرده یا حتی از برندهای بزرگ الگوبرداری کنید.
3. مخاطبان هدف برندتان را مشخص کنید
اساس برندسازی تعیین مخاطبان هدف است. نمیتوانید همه چیز را برای همه فراهم کنید. پس وقتی مشغول برندسازی هستید، یادتان باشد که قرار است چه کسانی را هدف قرار دهید و ماموریت شرکت و پیام بازاریابیتان را برای تامین نیازهای آن گروه تدوین کنید. باید خدمات ویژه ارائه کنید و به جزئیات رفتاری و سبک زندگی مصرفکنندگانتان توجه کنید؛ مثلا:
پس برای تعیین یک بازار هدف تخصصی باید از همان ابتدا به انجام یک کار مشخص متعهد باشید. هنگام برندسازی متوجه میشوید که محدود کردن مخاطبان هدف یک مزیت رقابتی مهم بهحساب میآید. با این روش مطمئن میشوید که پیام برندتان دقیقا بهدست مخاطبان موردنظر میرسد.
مصرفکنندگان موردنظرتان را مشخص کنید و برندی برایشان ایجاد کنید که آن را درک کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. برندسازی به درک کامل شخصیت خریدار بستگی دارد. هنگام تعریف مشتری ایدهآل به سن، جنسیت، محل اقامت، درآمد و میزان تحصیلات او توجه کنید. اگر میخواهید شخصیت خریدار برندتان را دقیقتر تعیین کنید، به انگیزهها، اهداف، نقاط آسیبپذیر، افراد اثرگذار بر او و وابستگیاش به برندتان هم توجه کنید.
تعیین مخاطب هدف، بر کل فرایند برندسازی، بهخصوص بر بازاریابی اثر مثبت میگذارد. قطعا دوست دارید افراد مناسبی از محتوایتان استفاده کنند، روی تبلیغهایتان کلیک کنند و ایمیلهایتان را باز کنند.
تعیین مخاطب ایدهآل برای کسبوکار از استراتژیهای برندسازی دیجیتال حمایت میکند و اولین گام مهم در این فرایند است!
4. یک بیانیه ماموریت برند تدوین کنید
آیا تاکنون به ماموریت برندتان فکر کردهاید؟ درواقع، باید یک تعریف شفاف از مهمترین موضوع برای شرکتتان ارائه کنید. این همان دلیل وجودی شرکت و دلیل بیدار شدنتان در هر صبح است. قبل از ایجاد برندی که مخاطبان هدف به آن اعتماد کنند، باید مشخص کنید که کسبوکارتان چه ارزشهایی برای دیگران ایجاد میکند. بیانیه ماموریت، دلیل وجودی سازمان و جنبههای مختلف استراتژی برندسازی خود را مشخص میکند. همه موارد از لوگوی برند تا شعار، لحن، پیام و شخصیت برند بازتابی از این ماموریت است.
وقتی مردم از شما میپرسند کارتان چیست؟ بیانیه ماموریت برندتان را برایشان توضیح دهید.
برای تعیین یک بیانیه ماموریت واضح و موثر میتوانید اطلاعات لازم را با تکنیک دایرههای طلایی جمعآوری کنید.
مثال برندسازی: نایکی
همه ما با شعار نایکی یعنی «فقط انجامش بده» آشنا هستیم؛ اما آیا بیانیه ماموریت این شرکت را میدانید؟
بیانیه ماموریت نایکی «الهامبخشی و نوآوری برای همه ورزشکاران جهان» است. میتوانید تحقق ماموریت نایکی را در همه دنیا ببینید. نایکی به همه ورزشکاران استفادهکننده از محصولاتش کمک میکند تا به بهترین نسخه خودشان تبدیل شوند.
بیانیه ماموریت نایکی از این هم فراتر میرود و یک عنوان فرعی هم دارد: «اگر جسمی دارید، حتما ورزشکار هستید». این شرکت با همین شعار فرعی کوتاه دامنه مخاطبان هدفش را بسیار وسیعتر کرده است!
نایکی شهرت فراوان و مشتریان وفاداری دارد؛ تا حدی که میتواند مخاطبان هدفش را بهاندازه همه مردم دنیا و هرکس که جسمی دارد، گسترش دهد.
هنگام برندسازی از گامهای کوچک شروع کنید و اول بر بازار هدف تخصصیتان تمرکز کنید. با گذر زمان، وفاداری افراد به برندتان آنقدر افزایش مییابد که بتوانید در سایر بازارها هم حضور یابید.
5. ویژگیها و مزایای مهم برندتان را مشخص کنید
همیشه برندهایی وجود دارند که بهخاطر بودجه و منابع بیشتر بر صنعتشان حکمرانی کنند؛ اما محصولات، خدمات و مزایایی که شما ارائه میکنید، فقط به خودتان تعلق دارد. ایجاد یک برند فراموشنشدنی مستلزم ارائه چیزهایی است که دیگران ارائه نمیکنند. بر ویژگیها و مزایایی تمرکز کنید که برند شرکتتان را منحصربهفرد میکند.
حالا که مخاطبان هدف را دقیقا میشناسید، دلیلی برای آنها بیاورید که بهجای برند دیگران، برند شما را انتخاب کنند. یادتان باشد که فقط نباید فهرستی از ویژگیهای محصول یا خدمت را در اختیار مشتری بگذارید؛ بلکه باید ارزشهایی به مشتریان ارائه دهید که زندگیشان را ارتقا دهد؛ از جمله:
مثال برندسازی: اپل
اپل اصلا یک شرکت کامپیوتری معمولی نیست. یکی از قابلیتهای مهم این شرکت «طراحی ظریف» و یکی از مزایای مهمش «استفاده آسان» است. اپل با ابتکارهای مختلف از بستهبندی منحصربهفرد تا برگزاری رویدادهای اطلاعرسانی درباره محصولات جدید، همیشه برتری محصولاتش را به مشتریان یادآوری میکند.
آیا شعار اپل در سالهای 2002-1997 را بهخاطر دارید؟ شعار این شرکت «متفاوت بیندیش» بود. این مفهوم تا امروز ادامه دارد.
6. لحنی منحصربهفرد برای برندتان تعیین کنید
لحن برندتان به ماموریت شرکت، مخاطبان و صنعتتان بستگی دارد. لحن برند، روش برقراری ارتباط با مشتریان و نحوه پاسخگویی آنها است. لحن برند میتواند حرفهای، دوستانه، خدمتمحور، آمرانه، تکنیکی، تبلیغاتی، محاورهای یا اطلاعرسان باشد که بر اساس ویژگیها و احتمالات مختلفی شکل میگیرد.
در نهایت، باید لحنی برای برندتان تعیین کنید که معنیدار باشد و به گوش مشتریان هدف برسد. اگر لحن مناسبی برای برندتان پیدا کرده و بهدرستی از آن استفاده کنید، بیشترین شانس را برای ارتباط با مصرفکنندگان دارید. لحن برند بهخصوص هنگام مقالهنویسی در وبلاگ یا گذاشتن پست در رسانههای اجتماعی بسیار مهم است. داشتن لحن ثابت کمک میکند که مخاطبان همه کانالهای اجتماعی تصویر یکسانی از برندتان داشته باشند. دنبالکنندگان، خوانندگان یا اعضای سایت، هنگام استفاده از محتوای شما، انتظار لحن و شخصیت ثابتی از برندتان دارند.
مثال برندسازی: شرکت ویرجین
شرکت هواپیمایی ویرجین بهخاطر خدمات مشتریان دوستانه و مطمئن، معروف است و لحن منحصربهفردی دارد؛ مثلا آنها سبک خاصی در توئیتر دارند و در هر توئیت از شوخیهای متناسبی استفاده میکنند. همچنین بر ارزشهایی که به مشتریان ارائه میدهند، از جمله وجود پریزهای برق در همه پروازها تاکید میکنند. یکی از شعارهای ویرجین این است «اگر روزی ماهیهای بازار ماهیفروشی پایکپَلِس زنده شدند و پرواز کردند، آنروز شاید در پروازهای ما پریز برق وجود نداشته باشد».
7. شخصیت درخشانی به برندتان بدهید
مشتریان دنبال یک شرکت معمولی دیگر نیستند که همان چیزهای قدیمی را ارائه دهد؛ بلکه در جستجوی تجربهای کاملا اختصاصی و مطابق با نیاز خود و تعاملات شخصی و واقعی هستند.
اگر میخواهید برندی منحصربهفرد بسازید، سعی کنید شخصیت برندتان را در همه مراحل برندسازی برجسته کنید. در تماس با همه مشتریان به شخصیت برندتان وفادار باشید و مطابق آن رفتار کنید. ازجمله:
8. یک داستان برند و یک پیام برند داشته باشید
وقتی برندی را میسازید، با همان لحن مخصوص برند و بهطور خلاصه خود را به مشتریان معرفی کنید. پیامتان هم باید به برندتان ربط داشته باشد و همان معنی را به مخاطب منتقل کند.
این بخش از فرایند برندسازی خیلی فراتر از لوگو و شعار است و باید جنبههای کلیدی زیر را توضیح دهد:
تعریف داستان برند فرصتی برای برقراری روابط انسانی با دیگران است و میتواند یک ارتباط احساسی مستقیم بین شما و مصرفکنندگان برقرار کند؛ یعنی مخاطب باید فورا زبانتان را درک کند و احساساتش برانگیخته شود. پس زبانی ساده و شفاف داشته باشید.
مهمتر از همه اینکه وقتی مشغول نوشتن داستان برند هستید، به کاراییهای محصول اشاره نکنید؛ بلکه به دلیل اهمیت آن برای مشتریان اشاره کنید.
مثال برندسازی: شرکت کفشفروشی تامز
شرکت کفش تامز حجم عظیمی از دنبالکنندگان در شبکههای اجتماعی دارد و تصویر برندش بسیار مثبت است. آنها پیام برندشان را در بالا و وسط صفحه اول وبسایت نوشتهاند:
بهبود زندگیها
در ازای هر محصولی که میخرید، شرکت ما به یک فرد نیازمند کمک میکند.
یکی برای دیگری
مصرفکننده در هر تماس خود با این برند، این داستان را میخواند.
9. یک لوگو و شعار برای برندتان تعیین کنید
وقتی به ساخت برند فکر میکنید، احتمالا اولین چیزی که به ذهنتان میرسد، لوگوی برند است. برای طراحی خلاقانه لوگو به کمک نیاز دارید. هیجانانگیزترین و مهمترین گام در فرایند برندسازی، تعیین لوگو و شعار برای برند و شرکت است. این لوگو روی همه چیزهایی که به کسبوکار شما مربوط است، بهچشم میخورد و به هویت، کارت ویزیت و شناسه تصویری شما تبدیل میشود. پس برای ایجاد یک لوگوی استثنایی، زمان و پول لازم را خرج کنید تا هویت تصویری کسبوکارتان تقویت شود.
آیا برای برندسازی کسبوکار به کمک نیاز دارید؟ اگر چنین است، با یک طراح حرفهای یا یک موسسه برندسازی مجرب در حوزه طراحی لوگو و هویتسازی تماس بگیرید تا برندتان را درخشان و برجسته کند. مهارت آنها یک نشان منحصربهفرد و همیشگی را به کسبوکارتان هدیه میکند.
همچنین یک طراح مجرب میتواند دستورالعملی برای برندتان مشخص کند تا هنگام استفادههای بعدی از این لوگو یا برای تعیین رنگ و فونت لوگو از آن استفاده کنید.
دستورالعمل طراحی برند شامل موارد زیر است:
10. برندتان را در همه جنبههای کسبوکار لحاظ کنید
فرایند برندسازی هرگز متوقف نمیشود. برندتان باید قابل دیدن باشد و در همه چیزهایی که مشتری از شرکت شما میبیند، میخواند یا میشنود، حضور داشته باشد؛ مثلا اگر مشتری به دفتر یا فروشگاه شما آمد، تصویر برندتان باید در محیط و در همه تعاملات شخصی بهچشم بخورد. مهر لوگو باید روی هر چیز ملموسی از کارت ویزیت تا آگهیها، محصولات و بستهبندیها وجود داشته باشد.
لوگوی شما باید در همه پلتفرمهای دیجیتال یکسان دیده شود. با استفاده از دستورالعمل طراحی برند، جلوههای بصری مثل رنگ، لوگو، فونت و تصاویر برند را در همه پلتفرمها یکسان کنید.
وبسایت شما مهمترین ابزار بازاریابی برندتان است. وقتی مشغول طراحی وبسایت هستید، لحن، پیام و شخصیت برندتان را در کل محتوای وبسایت لحاظ کنید. همه صفحاتتان در شبکههای اجتماعی نیز باید همان جلوههای بصری و لحن برندتان را داشته باشند.
همچنین هرگز از ویدیوها غافل نشوید! ویدیوهای یوتیوب و اینستاگرام، لایو و استوری اینستاگرام همگی پلتفرمهایی هستند که باید محتوای متناسب با لحن و شخصیت برندتان را در آنها به اشتراک بگذارید. افرادی که محتوای خود را در قالب پادکست منتشر میکنند، باید همیشه یک تِم مشخص داشته باشند که از پیام، ارزش و لحن برندشان حمایت کند.
مثال برندسازی: شرکت واربی پارکر
واربی پارکر سخت تلاش میکند تا برندی منحصربهفرد و باکلاس را به دنیا معرفی کند. تجربه مردم هنگام استفاده از محصولات نوآورانه این شرکت، محیط فروشگاههای پارکر و بازاریابی محتوای دیجیتال این شرکت دقیقا مطابق با سبک زندگی مخاطبان هدف طراحی شده است.
11. به برندسازی متعهد باشید
اگر میخواهید با ارزیابی واکنش مصرفکنندگان، برندتان را به برندی اثرگذارتر تبدیل کنید، باید ثبات داشته باشید. وقتی لحن برندتان را مشخص کردید، آن را در همه محتواهایی که تولید میکنید، بهکار ببرید. همه دستورالعملهایی که برای برندسازی تهیه کردهاید را کنار هم گذاشته و بهعنوان مرجع در اختیار اعضای شرکت قرار دهید. اگر روند برندسازیتان ثبات نداشته باشد، هیچ ارزشی ندارد. روند برندسازیتان را مدام تغییر ندهید. بیثباتی مشتریانتان را گیج و سردرگم کرده و برندسازی بلندمدت را دشوارتر میکند.
مثال برندسازی: استارباکس
استارباکس بزرگترین خردهفروش تخصصی قهوه در دنیا است و تعهد همیشگی برندش این است که افراد را دور هم جمع کند.
ماموریت استارباکس چیست؟ «الهامبخشی و تغذیه روح انسان؛ تغذیه روح یک شخص با یک فنجان قهوه در یک محله خاص».
به همین دلیل است که وایفای رایگان، میزهای عریض و موسیقی آرامبخش، جزئی جدانشدنی از فروشگاههای این برند است تا تعامل و گفتگوی افراد با هم را سادهتر کند. همچنین آنها همیشه برای ایجاد یک حس صمیمی و شخصی، اسمتان را روی قهوهتان مینویسند.
حتی وقتی این شرکت در سال 2011 لوگوی خود را تغییر داد و نام استارباکس را از آن حذف کرد، درک مردم از برند استارباکس به قوت قبل باقی ماند. هروقت آن لوگوی ساده سبز با تصویر پریدریایی را میبینید، چه احساسی پیدا میکنید؟ مطمئنم که حال خوبی به شما دست میدهد.
مترجم: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com